♡♥♡
مرد ها....پیامبر شدند
و زن ها....مادر!!!
قداست پیامبران را توانسته اند زیر سوال ببرند
اما قداست مادران را هرگز.....
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
بزرگترین حسرتهای آدمهای در حال مرگ را جمع کرده
و 5 حسرت را که بین بیشتر آدمها مشترک بوده منتشر کرده است ....
نخستین حسرت = کاش به خانواده ام بیشتر محبت می کردم مخصوصا پدر و مادرم.
حسرت دوم = کاش این قدر سخت کار نمی کردم.
حسرت سوم = کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگم .
حسرت چهارم = کاش رابطه هایم با دوستانم را حفظ می کردم .
حسرت پنجم = کاش شادتر می بودم . ولحظات بیشتری می خندیدم.
.
.
حتما به کسانی که دوستشان دارید یادآوری کنید که
قدر تکـ تکـ لحظه های زندگیشان را بدانند.
عمر ما کوتاه تر از اونی است که فکرشو می کنیم .
زمان مثل برق می گذره.انشااله که عاقبت بخیر شویم پس کاری نداره
اگه برای هم دعا کنیم .الهم غفر للمومنین والمومنات
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، دلتنگی ، ارزو ، ،
برچسبها:
ﮐﺎﺵ روزگار ﺭﺍ ﺧﯿﺎﻁﻫﺎ ﻣﯽﻧﻮﺷﺘﻨﺪ،
❥✫❥
ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ”ﻣﺎﮐﺴﯽ” ﻣﯽﺩﻭﺧﺘﻨﺪ،
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ”ﺩﺭﺯ”ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ،
ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ”ﺧﻨﺪﻩ ﺩﻭﺯﯼ” ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ،
ﺑﻐﺾﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ” ﺗﻮ” ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ.
ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﺭﺍ ”ﺩﻭ ﺩﻭﺧﺖ” ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ،
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ بپوشی،
ﻭ ﺁﺥ ﻫﻢ ﻧﮕﻮﯾﺪ.
❥✫❥
ﺗﻤﺎﻣﺶ ﺭﺍ"ﯾﮏ ﺭﻭ" ﻣﯽﺩﻭﺧﺘﻨﺪ،
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ،
ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺗﻮ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ،
ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﺁﯾﺪ...
❥✫❥
ﻓﻘﻂ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺍﻇﺒﺶ ﺑﺎﺵ،
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧﯿﺎﻁ ﻫﺎ ﺭﻓﻮﮔﺮﯼ ﺑﻠﺪ نیستند...!
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، دلتنگی ، زندگی ، ،
برچسبها:
زندگی را ورق بزن...
هر فصلش را خوب بخوان...
با بهار برقص...
با تابستان بچرخ...
در پاییزش عاشقانه قدم بزن...
با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش...
زندگی را باید زندگی کرد، آنطور که دلت می گوید.
مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری!
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، زندگی ، ،
برچسبها:
برای رسیدن تا به کبریا
باید نه کبر داشت ، نه ریا ...
غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند.
ما هدیه شیطان را به هم میدهیم ولی هدیه خدا را از یکدیگر پنهان میکنیم.
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، پند ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ارزو ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، زندگی ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، زندگی ، ،
برچسبها:
مرگ مردن نیست
و مرگ مردن نیست
من مردهگان بیشماری را دیدهام
که راه می رفتند
حرف می زدند
انتظار و تنهایی را درک می کردند
شعر می خواندند
می خندیدند
و گریه می کردند …
حسین پناهی ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
♡❂♡
چــــــــوپان خیالش راحت بود کـــہ " سگ " هـــــــــواے " گلـــــہ" را دارد...
غافـــــل از اینکــــہ " گـــــــــرگ " قـــــول استخوان شکارش را
بــــہ "سگ " داده بــــــود !!!
رفــــــــیق مــــــواظب باوفا ها باش...
ورق ورق کن “خـاطـــرات” خاک گـرفتـه را …
شـاید غبـارش “احسـاسـت” را به سـرفه بیـندازد...
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، دلتنگی ، ،
برچسبها: