موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
از بد بودن هایم ...
از اینهمه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم .
از آفرینش کوهها و آسمانها و هستی که سخت تر نیست ...
خوبم کن ؛
فقط همین.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، خدا ، ،
برچسبها:
همه حرف دلم با تو همین است که دوست...
چه کنم؟... حرف دلم را بزنم یا نزنم؟...
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کــــو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
قیصر امین پور
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست ،کیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است،نیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است
بر لب بی خنده باید جای خندیدن گریست
زندگی بی عشق اگر باشد،هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست،هم اینجا هم آنجا دوزخی است
عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است
می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟
تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب
بر در و دیوار می پیچد طنین چیست؟چیست؟
زنده یاد قیصر امین پور
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، عاشقانه ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، دلتنگی ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
ﻫﻤﯿــﺸﻪ
ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﻴﻨﺎﻟﻴﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ!
ﺩﺭﺟﻤﻊ،ﺍﺯ ﺷﻠﻮﻏﻲ ﻛﻼﻓﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ
ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ،ﺍﺯ
ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺑﻐﺾ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ !
ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ
ﺍﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﻢ ﺑﻲ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺗﻘﺼﻴﺮ ﻏﺮﻭﺏ ﺟﻤﻌﻪ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ!
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻲ
ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﻜﻴﻞ
ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ….
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ….
ﻛﺎﺭ ….
ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﻢ
ﺑﺪﻭﻥ
ﻟﺬتـــــــــــ ﺍﺯ ﻣﺴﻴــــــﺮ !
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ
ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ…
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
که تا ناگه زیکدیگر نمانیم
****
بیا تا دست یکدیگربگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
نه به " چهره ها" اعتماد کن؛ نه به " زبان ها"
به دو تا چیز اما میشه تکیه کرد...
یکی به " مرام " و " مردانگی"
دومی " ایمان" و " خداباوری"
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم گوید :
بشکن دیواری که درونت داری
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا اول و آخر با توست
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
أدمایـــی كه
وقتـــی مـــی فهمن خیلـــی دوسشـــون داری
بازم "آدم" مـــی مونن.....
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
پیرمرد قصه گو گفت:
و انسان تنها نشسته بود، غرق در غم و اندوه.
حیوانات دورش نشستند و گفتند:"ما دوست نداریم تو را اینگونه غمگین ببینیم."
هر چیزی که آرزو داری از ما بخواه،
انسان گفت: می خواهم تیزبین باشم!
عقاب جواب داد: بینایی من مال تو.
انسان گفت: می خواهم قوی دست باشم!
پلنگ گفت: مانند من قدرتمند خواهی شد.
انسان گفت: می خواهم اسرار زمین را بدانم!
مار گفت: نشانت خواهم داد.
و سپس تمام حیوانات هرچه داشتند به او دادند.
وقتی انسان همه چیز را گرفت و رفت، جغد به بقیه گفت:
انسان خیلی چیزها می داند و قادر است کارهای زیادی انجام دهد.
من می ترسم!
گوزن گفت: ولی انسان هرچه آرزو داشت دارد، دیگر جای اندوه و ترس نیست.
اما جغد جواب داد: نه.
حفره ای درون انسان دیدم،
آنقدر عمیق که کسی را یارای پر کردن آن نیست.
این همان چیزی است که او را غمگین می کند و مجبورش می کند بیشتر بخواهد.
او آنقدر به خواستن ادامه می دهد تا روزی که هستی می گوید:
من تمام شده ام و دیگر چیزی ندارم پیشکش کنم!
دوستان عزیز به نظر شما منظور جغد از حفره ی عمیق درون انسان چه بود؟
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها: