از عمر همیشه حاصلم پاییز است

انگار که در آب و گلم پاییز است

در فصل غریبه ها مرا دفن نکن

تاریخ تولد دلم پاییز است !

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:, | 15:14 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:, | 15:7 | نویسنده : سپید گل |

می پسـندم پاییـز را
که معافـم می کنـد

از پنـهان کردن

دردی که در صـدایم می پیچـد ُ

اشکی که در نگاهـم می چرخـد
آخر همه مـی داننـد
سرماخورده ام......!



موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:, | 15:2 | نویسنده : سپید گل |
اندیشه ی زرد فصل خزان
جوانه های سبز فصل تازه بهارم را ریخت
آخر چرا !!؟
این عدل، منصفانه نیست
که بهار …
کوتاه ترین فصل زندگی من باشد

هیاهویی در دل اگر ندارم
از بی رونقی نیست
از آنست که رویایی در سر ندارم
تنهایی بشکست رویای نا تمام مرا

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:, | 14:59 | نویسنده : سپید گل |

ه چشمهایم زل زد و گفت : با هم درستش می کنیم ...
و من تازه فهمیدم : تنهایی چه وسعت نامحدودی دارد !
با هم ... ! چه لذتی داشت این با هم ... ! 
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد ... 
حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت ... 
حسی که به واژه... ی " با هم " داشتم را 
با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم ..! 
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد ، 
می توانست حس من را در آن لحظات ، درک کند !                                                                                                                                امااین هم یه دروغی بیش نبود..........                                                                                                                                         چون همیشه تنهایم.....


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 27 مهر 1393برچسب:, | 8:10 | نویسنده : سپید گل |

وقتي روزي جديد شروع مي شود ، جرأت كن و قدر شناسانه تبسمي بكن
وقتي به تاريكي رسيدي ، جرأت كن و اولين كسي باش كه شمعي روشن مي كند
وقتي بي عدالتي وجود دارد ، جرأت كن و اولين كسي باش كه آن را محكوم مي كند
وقتي به دشواري برخورده اي ، جرأت كن و به كارت ادامه بده
وقتي به نظر مي رسد زندگي به زمينت مي زند ، جرأت كن و با مشكل بستيز
وقتي احساس خستگي ميكني ، جرأت كن و به راهت ادامه بده
وقتي زمـــــانـــه سخت مي شود ، جرأت كن و از آن سخت تر شو
وقتي عـــــشــــق آزارت مي دهد ، جرأت كن و دوباره عــــاشـــق شو
وقتي كسي را در رنج ديدي ، جرأت كن و او را التيام بده
وقتي كسي را ديدي كه گم شده است ، جرأت كن و راه را به او نشان بده
وقتي دوستي به زمين افتاد ، جرأت كن و اولين كسي باش كه دستش را به سويش دراز مي كند
وقتي احساس شادماني ميكني ، جرأت كن و دل كسي را شاد كن
وقتي روز به انتها مي رسد ، جرأت كن و به اين احساس برس كه بيشترين تلاشت را كرده اي
جرأت كن و به بهترين كسي كه
 ميتواني تبديل شو...

هــــمــيــشـــه جــــرأتــــــــ کن


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:, | 20:34 | نویسنده : سپید گل |

بیچاره پاییز...
دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...تقصیر خودش است؛
بلد نیست مثل "بهار" خودگیر باشد تا شب عیدی زیرلفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ...
سیاست "تابستان "هم ندارد که در ظاهر با آدمها گرم و صمیمی باشد ولی از پشت خنجری سوزناک بزند.
بیچاره .....
بخت و اقبال "زمستان" هم نصیبش نشده که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد .
او "پاییز" است رو راست و بخشنده...ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای آدمها بریزد ...روزی.. جایی...لحظه ای... از خوبیهایش یاد میکنند.
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند.. عادت ادمها همین است ..یکی به این پاییز بگوید آدمها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ...
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی برگهایت میگذارند و میگذرند تنها یادگاری که برایت میماند... "صدای خش خش برگهای تو بعد از رفتن آنهاست"....!


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:, | 11:7 | نویسنده : سپید گل |

یه ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﺍﺻـﻦ ﻧـﮕـﺬﺷـﺖ ﺍﻣـﺎ ﻣـﺎ ﺍﺯﺵ ﮔـﺬﺷـﺘـﯿـﻢ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻫـﻢ ﺑـﺪ ﮔـﺬﺷـﺖ..••
ﺳـﺨـﺖ ﮔـﺬﺷـت..••
ﺑـﺎ ﺩﺭﺩ ﮔـﺬﺷــﺖ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯾـﻢ ﺍﻣـﺎ ﺟـﺰ ﺩﻟـﻤـﻮﻥ ﻫـﯿـﭻ ﮐـﺲ ﺻـﺪﺍﻣـﻮﻧـﻮ ﻧـﺸـﻨـﯿـﺪ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻫـﻤـﻪ ﭼـﯽ ﺑـﻮﺩ ب جز ﺍﻭﻧـﯽ ﮐـﻪ ﺑـﺎﯾـﺪ می بوﺩ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻫـﻮﺍ ﻋـﺠـﯿـﺐ ﺩﻭﻧـﻔـﺮﻩ ﺑـﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫـﻤـﻮﻥ ﺷـﺒـﺎ ﻣـﺎ ﺑـﻮﺩﯾـﻤـﻮ ﺗـﻨـﻬـﺎﯾـﯿﻤﻮﻥ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻧـﻔـﺴـﻤـﻮﻥ ﺑـﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﻫـﻤـﻪ ﺑـﻐـﺾ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻧـﻔـﺲ ﮐـﻢ آﻭﺭﺩﯾـﻢ ﺍﻣــﺎ ﺩﻭﻭﻡ آﻭﺭﺩﯾــﻢ..••
ﯾـﻪ شـــبایـــی ﻓـﻘـﻂ ﺯﻧـﺪﻩ ﺑـﻮﺩﯾـﻢ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﻧـﮑـﺮﺩﯾـﻢ..••
ﯾـﻪ ﺷﺒـﺎﯾـﯽ ﺯﻧـﺪﻩ ﻫـﻢ ﻧـﺒـﻮﺩﯾـﻢ ﻓـﻘـﻂ ﺑـﻮﺩﯾـﻢ..••
"ﻫـﻤﯿـﻦ..."
"بدیش اینه این شب زنده داریا ی جور دیگه معنی شد..."!


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:, | 11:5 | نویسنده : سپید گل |

آشنايان کهن را خبري از دل تنهايم نيست

غم دل با که بگويم که کسي يادم نيست

دلم ز دست زمانه بسي تنگ است
چه کنم که کار دنيا فقط نيرنگ است
نيرنگهاي دنيا هزار و يک رنگ است
خدا کند شود پيدا  دلي که با دل من يک رنگ است

 

يک نفس يادخدا يک سبد خاطر آسوده و شاد
يک بغل شبنم آرامش صبح يک هزار آيينه ازجنس دعا 
همه تقديم تو باد


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 25 مهر 1393برچسب:, | 14:59 | نویسنده : سپید گل |
زنــــدگــی به مـن آموخـــت هیـــچ کــــــس شبیه حرفهایـــش نـیـسـت . . . 

هیچکس

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, | 23:1 | نویسنده : سپید گل |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارسیان دانلود