بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم
اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم
بیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خسته م
اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم
بیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستم
بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم
جدایی را حکایت کن که من زخمی آن هستم
اگر از زخم دل پرسی برایش مرهمی بستم..........
نظرات شما عزیزان:
هــــــــوس می کنمــــــــــــ
در آغوشتــــــــــــــ حل شومـــــــــــ
با همه ســــــــــردیت
هنـــــــــــــوز بــــرایم گرمـــــــــــ ترین
حــــــــــــــس دنیایی....
پاسخ:ممنون
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها: