آب از آب تکان نخورد نه دیدی و
نه دیده شدی...
رفت و گذشت بی نگاهی که بوی مهربانی دهد
غافل از اینکه همین نزدیکی ها
از آب آبی تر است دلی که میمیرید
برای لحنه کودکانه آن
لحنی شبیه مریمی های پرپر
امشبم هم مثل همیشه است
آره
باز هم سر میزند تنهایی
آره
از دوباره میآید دلتنگی
آره
با ندیدنش چه میکنی
هراسی ندارم
باهاش رفیقم این روزا
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، تنهایی ، ،
برچسبها:
تاريخ : جمعه 20 تير 1393برچسب:تنهایی, | 14:55 | نویسنده : سپید گل |