داخل یه کوچه داشتم سیگار میکشیدم
یهو مرد میان سال بهم گفت ...
عزیزم سیگار برا سلامتیت خوب نیست نکش ، من پزشکم عمرتو کوتاه میکنه ...
با احترام بهش گفتم تو دکتری ؟ پس برام بنویس ،
یه مسکن برا دردام ...
یه آمپول برا دله شکستم ...
یه کپسول برا شب بیداریهام ...
یه سرم برا فراموشیه خاطراتم ...
و اگه امکانش هست هماهنگ کن یه پرستار بیاد برا تنهاییام ...
بیچاره دکتره بهم گفت یه نخ اگه اضافه داری بده منم بکشم داداش ...
یهو مرد میان سال بهم گفت ...
عزیزم سیگار برا سلامتیت خوب نیست نکش ، من پزشکم عمرتو کوتاه میکنه ...
با احترام بهش گفتم تو دکتری ؟ پس برام بنویس ،
یه مسکن برا دردام ...
یه آمپول برا دله شکستم ...
یه کپسول برا شب بیداریهام ...
یه سرم برا فراموشیه خاطراتم ...
و اگه امکانش هست هماهنگ کن یه پرستار بیاد برا تنهاییام ...
بیچاره دکتره بهم گفت یه نخ اگه اضافه داری بده منم بکشم داداش ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
تاريخ : شنبه 1 شهريور 1393برچسب:سیگار, | 8:34 | نویسنده : سپید گل |