عاشقانه/مادر
 
یه داستان زیبا ، حتما بخونید
------------------------------------------
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...

روز اول یه فرشته اومد بم گفت: 
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب

گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم

روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....

روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....

بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان 

گفتم : آب ... 
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟... 

گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ... 

روزهفتم فقط رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...

وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس
سلامتی همه مادرا


نظرات شما عزیزان:

مهدی
ساعت12:38---13 آذر 1393
وب خوبی داری موفق باشی اگه وقت کردی به وب منم سری بزن
پاسخ:ممنونم/حتما


جواد
ساعت8:27---3 آذر 1393
مادر
پاسخ:ممنونم


مجید
ساعت14:43---2 آذر 1393
سلام
وب زیبایی داری
موفق باشین .
سلامتی مادرانی که بزرگترین دروغش ون اینکه که دوست ندارم
سلامتی مادرانی که جوانیشون پای بچه گذاشتن وغصه ها ش وخوردن وچه شب هایی که نخوابیدن و بچه بعد از اینکه بزرگ شد با سرکشی میگه مگه چی کار کردین برام
پاسخ:ممنونم پسرم زنده باشی


فاطمه
ساعت14:55---29 آبان 1393
مرسی عزیز.نظر لطفته
پاسخ:خواهش/ممنونم ازحضورسبزت جانم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 آبان 1393برچسب:, | 12:43 | نویسنده : سپید گل |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارسیان دانلود